غـــمــش |
فرشته ضــــــیایی |
|
به چشم باغ همان یک خیال ماند و غمش شکوفه بودی و رفتی نهال ماند و غمش برای ذهن تهی گشته از حقــــــــــایق تو دهان بسته و صد ها سوال ماند و غمش درون سینه قفس در قـــفس اسارت وبس پرنده گوشه گکی با دو بال ماند و غمـش تو که نساختی جانم خراب میــــــــــکردی میان بودن وگشتن مــــــحال ماند وغمش |
کلمات کلیدی: